تبارنامه ایزدان ژاپن
آماتراسو (Amaterasu) نام الههی خورشید در اساطیر ژاپن میباشد. از قدیمترین ادوار تاریخ ژاپن چنین برمیآید که خدایان در آغاز به صورت نر و ماده و برادر و خواهری به نامهای ایزاناگی (Izanagi) و ایزانامی
نویسنده: غلامرضا معصومی
آماتراسو (Amaterasu) نام الههی خورشید در اساطیر ژاپن میباشد. از قدیمترین ادوار تاریخ ژاپن چنین برمیآید که خدایان در آغاز به صورت نر و ماده و برادر و خواهری به نامهای ایزاناگی (Izanagi) و ایزانامی (Izanami) بودند که حکم بر آفریده شدن ژاپن دادند.
به این ترتیب آنها بر پل شناور آسمان ایستاده و نیزهی جواهر نشان را در اقیانوس فرو بردند و بر کشیدند. پس قطراتی که از نیزه چکید، به صورت جزایر مقدس درآمد. آنها از نظارهی غول بچگان به راز تناسل پی برده و بر اثر آن ایزاناگی و ایزانامی نیز با یکدیگر در آمیختند و نژاد ژاپنی را زادند. سپس از چشم چپ ایزاناگی، آماتراسو زاده شد. در کتاب کوجیکی (Kojiki) آمده است: «چون ایزاناگی در بحر محیط غوطه زد و به رسمی که هنوز نزد مردم ژاپن معمول است، مراسم غسل را به جای آورد و بدن را از آلایش عالم سفلی پاک و مطهر گردانید، از گوشهی چشم چپ وی بزرگترین و مهمترین الهه، یعنی آماتراسو به وجود آمد و بزرگترین حادثهی عالمِ خلقت به وقوع پیوست. پس چون بار دیگر غسل کرد، از گوشهی چشم راست وی تسوکویومی (Tsukiyomi)، الههی ماه به ظهور رسید و از منخرینش سوسا-نو-وو (Susa-No-Wo) یا همان سوسانو (Susanoo) خدای دریا و توفان خلق شد». همچنین از نینیجی (Ninigi)، یکی از نوادگان آماتراسو، سلسلهی ناگسستهی سلاطین ژاپن یا نیپون (Nippon) پدید آمد.
از آن روزگاران تا کنون، تنها یک دودمان شاهی بر ژاپن فرمانروایی کرده است. آئین بودایی ژاپن نیز که یکی از مهمترین آئینهای اساطیری بشر به شمار میرود با مسالمت تمام ژاپن را فرا گرفته، در دستگاه الهی ژاپن جایی برای خود باز کرده، به معابد دین شینتو (Shinto) راه یافته و بودا (Buddha) را با خدای آماتراسو یکی گردانیده است. موتو اوری نوریناگا (Moto-Ori Norinaga) مینویسد: «ژاپن کشوری زادهی آماتراسو، الههی خورشید بوده و این واقعیت، تفوّق آن را بر سایر کشورها، مسلّم میگرداند». در اساطیر ژاپن، خورشید و ماه، برادر و خواهر بوده و ساکن سرزمین آسمانی و دیاری هستند که به گونهای شگفت انگیز همانند ژاپن میباشد. در این اسطورهها خورشید و ماه یکی پس از دیگری بر آسمان نمایان شده و روز و شب را پدید میآورند. همچنین دودمان امپراتوری ژاپن، تبار خود را از آماتراسو میدانند. افسانههای مربوط به خورشید بسیار میباشند که مشهورترین آنها افسانهای در مورد نهان شدن آماتراسو است. این افسانه نقل میکند که: «سوسانو خدای توفان و دریا و برادر خورشید و ماه، به تناسب کار خود، خدایی تندخو بود که رفتار وی همیشه خواهرش را میآزرد. بنابراین سوسانو برای دلجویی خواهر و جبران تندخوییهای پیشین به دیدار وی رفت. در این دیدار سوسانو کار را خرابتر کرده و با رها کردن کرّه اسبهای ابلقِ خویش در مزارع برنج آماتراسو، آنها را از بین برد. آماتراسو خشمگین از برادر، چهره نهان کرده و به تلافی کارهای سوسانو در غاری پنهان شد و بدین ترتیب همهی جهان در تاریکی فرو رفت. پس از آن خدابانویی همراه گروهی از خدایان کهن و خدابانوان دیگر به چاره جویی پرداختند. سپس خدایان با کمک آهنگران آسمان، آیینهای بزرگ از پولاد ساخته و آن را بر درختی رو به روی مدخل غارِ نهانگاه آماتراسو آویختند. خدایان، بزمی بزرگ در برابر غار فراهم کردند و به رقص و پایکوبی پرداختند. آماتراسو با شنیدن بانگ شادی و برای ارضای حس کنجکاوی خویش، سر از نهانگاه بیرون آورد و با نمایان شدن چهرهی وی در آیینهی، جهان از تاریکی رهایی یافت». آیینهی دست ساز آهنگران آسمان، نخستین آینهی جهان بود و چنین است که خاندان امپراتوری ژاپن، آیینه را یکی از نشانهای سلطنتی میدانند.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
به این ترتیب آنها بر پل شناور آسمان ایستاده و نیزهی جواهر نشان را در اقیانوس فرو بردند و بر کشیدند. پس قطراتی که از نیزه چکید، به صورت جزایر مقدس درآمد. آنها از نظارهی غول بچگان به راز تناسل پی برده و بر اثر آن ایزاناگی و ایزانامی نیز با یکدیگر در آمیختند و نژاد ژاپنی را زادند. سپس از چشم چپ ایزاناگی، آماتراسو زاده شد. در کتاب کوجیکی (Kojiki) آمده است: «چون ایزاناگی در بحر محیط غوطه زد و به رسمی که هنوز نزد مردم ژاپن معمول است، مراسم غسل را به جای آورد و بدن را از آلایش عالم سفلی پاک و مطهر گردانید، از گوشهی چشم چپ وی بزرگترین و مهمترین الهه، یعنی آماتراسو به وجود آمد و بزرگترین حادثهی عالمِ خلقت به وقوع پیوست. پس چون بار دیگر غسل کرد، از گوشهی چشم راست وی تسوکویومی (Tsukiyomi)، الههی ماه به ظهور رسید و از منخرینش سوسا-نو-وو (Susa-No-Wo) یا همان سوسانو (Susanoo) خدای دریا و توفان خلق شد». همچنین از نینیجی (Ninigi)، یکی از نوادگان آماتراسو، سلسلهی ناگسستهی سلاطین ژاپن یا نیپون (Nippon) پدید آمد.
از آن روزگاران تا کنون، تنها یک دودمان شاهی بر ژاپن فرمانروایی کرده است. آئین بودایی ژاپن نیز که یکی از مهمترین آئینهای اساطیری بشر به شمار میرود با مسالمت تمام ژاپن را فرا گرفته، در دستگاه الهی ژاپن جایی برای خود باز کرده، به معابد دین شینتو (Shinto) راه یافته و بودا (Buddha) را با خدای آماتراسو یکی گردانیده است. موتو اوری نوریناگا (Moto-Ori Norinaga) مینویسد: «ژاپن کشوری زادهی آماتراسو، الههی خورشید بوده و این واقعیت، تفوّق آن را بر سایر کشورها، مسلّم میگرداند». در اساطیر ژاپن، خورشید و ماه، برادر و خواهر بوده و ساکن سرزمین آسمانی و دیاری هستند که به گونهای شگفت انگیز همانند ژاپن میباشد. در این اسطورهها خورشید و ماه یکی پس از دیگری بر آسمان نمایان شده و روز و شب را پدید میآورند. همچنین دودمان امپراتوری ژاپن، تبار خود را از آماتراسو میدانند. افسانههای مربوط به خورشید بسیار میباشند که مشهورترین آنها افسانهای در مورد نهان شدن آماتراسو است. این افسانه نقل میکند که: «سوسانو خدای توفان و دریا و برادر خورشید و ماه، به تناسب کار خود، خدایی تندخو بود که رفتار وی همیشه خواهرش را میآزرد. بنابراین سوسانو برای دلجویی خواهر و جبران تندخوییهای پیشین به دیدار وی رفت. در این دیدار سوسانو کار را خرابتر کرده و با رها کردن کرّه اسبهای ابلقِ خویش در مزارع برنج آماتراسو، آنها را از بین برد. آماتراسو خشمگین از برادر، چهره نهان کرده و به تلافی کارهای سوسانو در غاری پنهان شد و بدین ترتیب همهی جهان در تاریکی فرو رفت. پس از آن خدابانویی همراه گروهی از خدایان کهن و خدابانوان دیگر به چاره جویی پرداختند. سپس خدایان با کمک آهنگران آسمان، آیینهای بزرگ از پولاد ساخته و آن را بر درختی رو به روی مدخل غارِ نهانگاه آماتراسو آویختند. خدایان، بزمی بزرگ در برابر غار فراهم کردند و به رقص و پایکوبی پرداختند. آماتراسو با شنیدن بانگ شادی و برای ارضای حس کنجکاوی خویش، سر از نهانگاه بیرون آورد و با نمایان شدن چهرهی وی در آیینهی، جهان از تاریکی رهایی یافت». آیینهی دست ساز آهنگران آسمان، نخستین آینهی جهان بود و چنین است که خاندان امپراتوری ژاپن، آیینه را یکی از نشانهای سلطنتی میدانند.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}